سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آفتاب فردا

نظر

 

 

امید: لطفا در مورد حق انتخاب انسان و اختیار و اراده و آزادی اون توضیح بدید. 

جمال: حتما اصطلاح امانت الهی و یا تعبیر دیگرش،بار امانت رو شنیدید:همونی که در قرآن،بهش اشاره شده که خداوند متعال می فرماید: 

ما امانت [الهى و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم پس آنها  از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند [ولی انسان] آن را برداشت.به راستى او ستمگرى نادان بود...(احزاب-72).

و حافظ شیرازی هم در موردش میگه:

آسمان بار امانت نتوانست کشید؛

قُرعهء فال به نام منِ دیوانه زدند...

حالا اینکه مصادیق این امانت دقیقا چیه،باید به کتب تفسیر قرآن مراجعه کرد؛اما مطمئنا یکی از وجوه این امانت،موضوع آزادی انسان و اختیار وی و مخصوصا حق انتخاب و ارادهء اونه،چون بارزترین تفاوت نوع بشر با سایر موجوداتی مثل فرشتگان الهی و نیز حیوانات، عقلانیت و اراده و قدرت انتخابش هستش:اگه انسان اختیار و حق انتخاب نداشته باشه،موضوع ثواب و گناهش هم بی معنا میشه.یعنی اگه انسان مثلا مجبور به انجام گناهی باشه یا مجبور به انجام ثوابی باشه،نه عذاب کردنش عادلانه است و نه پاداش دادن بهش حکیمانه است...

خداوند به انسان حق انتخاب داده تا راه خودش رو و در نتیجه،سرنوشت خودش رو با عقل و درایت و فهم خودش گزینش کنه و در ازای اون،پاداش و یا احیانا عذاب دریافت کنه.حالا اینکه چرا خدا این گونه انسان رو آفریده و هدفش از اینگونه آفرینش چی بوده، موضوع بحث ما نیست.فقط همین قدر بدونیم که در قبال حق انتخابی که دریافت کرده ایم،مسئول هستیم و باید پاسخگو باشیم.

قرآن کریم می فرماید:

إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا:(سورهء دهر،آیهء 3)

 ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس.

اگر نتونیم موضع صحیح و تصمیم عاقلانه ای در مورد حق انتخاب خودمون اتخاذ بکنیم،نمی تونیم از این حق خدادادی مون به درستی استفاده بکنیم و سرنوشت خودمون رو به خوبی رقم بزنیم...

امید:البته این یک بحث فلسفی پیچیده است و پرداختن به اون،در یک مقاله و یک پست،امکان پذیر نیست...لطفا اون قسمتش رو که مربوط به زندگی عادی و روزمرهء ما هستش،توضیح بدید.

جمال:به عنوان یک نمونهء بارز و عینی،موضوع ازدواج رو مثال می زنم:

بر طبق دستور های اسلام،آقایان،در صورتی که رشید شده باشن و بتونن خوب و بد رو از هم تشخیص بدن،کاملا صاحب اختیار زندگی شون هستند و در تصمیم برای ازدواج،نیازی به اذن و اجازهء والدین ندارند؛هرچند که به عنوان رعایت احترام بزرگترها و مخصوصا استفاده از تجارب ارزشمند آنها،لازمه که در انتخاب همسر،نظر اونا رو هم در نظر بگیرن.

در مورد خانم ها هم برای اولین ازدواجشون،اذن و اجازهء پدر،و در صورت زنده نبودن پدر،اذن و اجازهء جدّ پدری (یعنی پدرِ پدر)،لازم هستش.در صورتی که جدّ پدری هم در قید حیات نباشه،نوبت به قیّم می رسه که توسط حاکم شرع تعیین میشه.

البته این بدان معنا نیست که خانم ها حق انتخاب نداشته باشن؛بلکه فقط در اولین ازدواج،باید اجازهء پدر رو هم در نظر بگیرن؛و الّا خانم ها هم مثل آقایون،باید با چشم باز و در نظر گرفتن ملاکهای ازدواج و همسرگزینی،دست به انتخاب بزنن.

از طرفی پدر یا جد پدری و یا قیّم هم حق ندارن چیزی رو به دخترا تحمیل بکنن و در ازدواج و انتخاب همسر،باید رضایت قلبی دخترا رو هم در نظر بگیرن.

متأسفانه در جامعهء ما،این مسائل،بعضا رعایت نمیشه:یا اصلا دختر یا پسر،هیچ اهمیتی به این موضوعات نمیدن و خودسرانه تصمیم میگیرن و تصمیم شون رو به بزرگترها تحمیل می کنن و دستور اسلام رو زیر پا میزارن و یا برعکس، از این حق و حقوق خودشون می گذرن و چشم بسته،تسلیم بزرگتر هاشون میشن که این مسئله هم مورد تأیید شرع نیست.

اگه خاطرتون باشه،سریالی به نام پدر سالار از تلویزیون پخش میشد که در اون،شخصیت اصلی فیلم یعنی اسدالله شاه فنر (که نقش ایشون رو آقای محمد علی کشاورز بازی می کردن )،همه کارهء طایفه شون بود.حتی برادر کوچکتر این آقا اسدالله،بی اجازهء برادر بزرگش،آب هم نمی خورد و این نوع رفتار  رو،احترام به بزرگتر و واجب می دونست. در مورد ازدواج و سرنوشت دخترش هم کاملا تابع آقا اسدالله بود...توجیهش هم این بود که چون آقا اسدالله برادر بزرگتره،نباید روی حرفش حرف زد...

اما این نوع اخلاق،مورد قبول اسلام نیست:هرچند که احترام به بزرگترها واجبه،اما اگه مصلحتی در پیروی بی قید و شرط از نظر پدر بزرگ یا عموی بزرگتر در امر ازدواج دختر وجود داشت،مطمئنا اسلام خودش دستور میداد که هر دختری باید با اذن و اجازهء پدر بزرگ،و در صورت زنده نبودن،با اجازهء عموی بزرگتر و در صورت عدم وجود عموی بزرگتر،با اجازهء پدر ، ازدواج بکنه؛در حالیکه هیچ یک از علمای اسلام،چنین حکم و فتوائی صادر نکرده اند...

امید:چرا نمیشه انسان در امر ازدواج دخترش،تابع برادر بزرگتر یا پدرش باشه؟مگه بالاخره بزرگتر نیستن؟

 

ادامه دارد...